حلیه الصالحین



به نام آن‌که جان را روشنی داد

انقلابِ اسلامیِ عظیم و همه‌جانبه و تاثیرگذار ایران که سرآغاز فصلی نو در تاریخ میهن عزیزمان و بلکه تاریخ جهان گردید، به لطف الهی و همّت مردم غیور این سرزمین و علیرغم تمامی توطئه‌ها و فتنه‌انگیزی‌های روزبه‌روز دشمنان قسم‌خورده آن همچنان پابرجا و استوار به‌سوی گسترش حاکمیّت ارزش‌های اسلامی در جهان به‌پیش می‌رود. این انقلاب که در سال گذشته وارد گام دوّم خود شد هنوز مورد تحلیل و بررسی و مطالعه‌ی مراکز تحقیقاتی پژوهشی در سراسر جهان است. زیرا امواج
ادامه مطلب


سخنان علامه طباطبایی درباره امام رضا علیه السلام (به همراه عکس و پاورپوینت)

 

برهان صدیقین پس از ملاصدرا کامل‌تر شد؛ زیرا از مقدماتش کاسته و راه رسیدن به آن کوتاه‌تر شد. یکی از مراحل تکامل این برهان از سوی مرحوم حاجی سبزواری و مرحله دیگر آن از سوی مرحوم علامه طباطبایی صورت گرفت. هدف این مقاله، نقد و بررسی تقریر مرحوم علامه طباطبایی است.علامه طباطبایی، برهان صدیقین را به گونه‌ای تقریر کرده که به هیچ نوع مقدمه‌ای حتی به اصالت وجود نیاز ندارد. ازاین‌رو، می‌تواند به عنوان نخستین مسئله فلسفی تلقی شود؛ به عبارت دیگر، فیلسوف الهی وقتی وارد مسایل فلسفی می‌شود، می‌تواند بدون گذراندن هیچ مسئله‌ای از مسایل فلسفی، واجب بالذات را اثبات کند.

علامه طباطبایی در تعلیقه خود بر اسفار، ذیل برهان صدیقین می‌نویسد:و هذه هى الواقعیةُ الّتى ندفعُ بها السفسطةُ و نجدُ کلِّ ذی شعورٍ مضطّرا الى اثباتها و هى لاتقبل البطلانُ و الرفعُ لذاتها، حتى انّ فرض بطلانها و رفعها مستمٌ لثبوتها و وضعها، فلو فرضنا بطلان کلِّ واقعیةٍ فى وقتٍ او مطلقا کانت حینئذٍ کلُّ واقعیةٍ باطلةً واقعا، أى الواقعیةُ ثابتةٌ و کذا السوفسطى لو رأى الاشیاء موهومةً او شکَّ فى واقعیتها، فعندهُ الاشیاءُ موهومةٌ واقعاً و الواقعیة مشکوکةٌ واقعا، اى هى ثابتةٌ مِن حیثُ هى مرفوعةٌ. و اذا کانت اصلُ الواقعیةِ لاتقبلُ العدم و البطلان لذاتها فهى واجبةٌ بالذاتِ، فهناکَ واقعیةٌ واجبةٌ بالذاتِ و الاشیاءِ التى لها واقعیةٌ مفتقرةٌ الیها فى واقعیتها، قائمةُ الوجودِ بها. و من هنا یظهر للمتأمّلِ انَّ اصلَ وجودِ الواجبِ بالذاتِ ضرورىٌ عندالإنسانِ و البراهینِ المثبتةِ له تنبیهاتٌ بالحقیقةِ. (همان: 6 / 14)

این همان واقعیتى است که ما به وسیله آن، سفسطه را رد مى‏کنیم و هر موجود با شعور، ناگزیر از اثبات آن است. این واقعیت، ذاتاً زوال و عدم را نمی‌پذیرد، به گونه‌ای که از فرض زوال و عدم این واقعیت، ثبوت آن لازم آید‌؛ زیرا اگر فرض کنیم برای زمانی یا برای همیشه، اصل واقعیت زایل و باطل شود، در این هنگام، آن واقعیت واقعاً باطل خواهد بود، پس حتی در هنگام فرض بطلان و زوال واقعیت، باز واقعیتی اثبات شده است.

همچنین سوفسطایى که اشیا را موهوم مى‏پندارد یا در واقعیت آنها تردید می‌کند، اشیا در نزد او واقعاً موهومند و واقعیت، به واقع برای او مشکوک است و چون اصل واقعیت، ذاتا زوال‌ناپذیر است و قبول عدم و بطلان نمى‏کند؛ پس او واجب ‏الوجود بالذات است؛ درنتیجه در خارج واقعیتى وجود دارد که واجب بالذات است و اشیایى که دارای واقعیت‌اند، در واقعیت داشتن خویش به آن واجب بالذات نیازمند هستند و وجودشان قائم به اوست. .

علامه طباطبایی در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم» همین برهان را این چنین تقریر مى‏فرمایند: واقعیت هستى که در ثبوت وى هیچ شک نداریم، هرگز نفى نمى‏پذیرد و نابودى برنمى‏دارد. به عبارت دیگر، واقعیت هستى بى هیچ قید و شرط، واقعیت هستى است و با هیچ قید و شرطى لاواقعیت نمى‏شود و چون جهان، گذران و هر جزء از اجزاى جهان نفى را مى‏پذیرد، پس عین همان واقعیت نفى‏ناپذیر نیست، بلکه با آن واقعیت، واقعیت دارد و بى آن، از هستى بهره‏اى نداشته و منتفى است.


فراخوان مقاله برای همایش سالانه بزرگداشت حکیم ملاصدرا اعلام شد


تقریر ملاصدرا از برهان صدیقین، مبتنی بر مقدماتی است که هر یک از آنها در جای خود به وسیله برهان اثبات شده است.

1.اصالت وجود؛ این مقدمه به دو قضیه منحل می‌شود: یک. واقعیت هست در مقابل سفسطه و نفی واقعیت؛  دو. این واقعیت وجود است نه ماهیت.

2. تشکیک وجود؛ حقیقت وجود وحدت تشکیکی دارد. در وحدت تشکیکی، کثرت همانند وحدت واقعیت دارد، ولی این کثرت به وحدت بر می‌گردد؛ به عبارتی، اختلاف مراتب وجود به امری خارج از وجود بر نمی‌گردد، بلکه اختلاف آنها به ضعف و شدت، نقص و کمال در وجود بازگشت می‌کند.

3. معلول عین ربط به علت است؛ هر موجود محدود و ضعیف، ممکن و معلول است و عین ربط به علتی اقوا و اتم از خود است. بنابراین، نتیجه می‌گیریم که اگر همه آن مراتب وجود، محدود و وابسته و عین الربط باشند و به یک مستقل و غنی بالذات منتهی نشوند، مستم آن است که هیچ مرتبه‌ای از آن مراتب، موجود نشود؛ زیرا همه عین ربط و نیازمندی‌اند و اگر بدون آن مرتبه اعلا موجود شوند، لازمه‌اش این است که غنی و بی‌نیاز باشند و این خلاف فرض است؛ پس باید در رأس مراتب وجود، موجودی مستقل، مطلق و غنی بالذات باشد که همان واجب است.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شهید :: وبلاگی با عطر شهدا سلامت لند مطالب علمی فوتبال.مسی آسمان مدیون زهراست Eror دبیرستان 15 خرداد ناحیه 3 تبریز بم و ارگ تاریخی آن پوشش فلزات بابایی حمل اثاثیه منزل در اصفهان - نظم بار